مطالب گوناگون و یاد داشت های احمد بلال

زمانی بود که یک موضوع را در موتور های جستجوگر جستجو میکردم اما نمی یافتم. به همین خاطر خواستم یک ویبلاک پر محتوا و خوب بنویسم

مطالب گوناگون و یاد داشت های احمد بلال

زمانی بود که یک موضوع را در موتور های جستجوگر جستجو میکردم اما نمی یافتم. به همین خاطر خواستم یک ویبلاک پر محتوا و خوب بنویسم

دوره بی ثباتی مالی جهان

نویسنده: مایک ویتنی* 

   

وال استریت دلار بی ارزش را خیلی دوست دارد. به همین دلیل روز سه شنبه وقتی "بن برنانکی"، رئیس بانک فدرال آمریکا اعلام کرد که نرخ بهره را از 25/5 درصد به 75/4 درصد کاهش خواهد داد، تجار جشن و پایکوبی برپا کردند. بازار سهام بلافاصله تکان خورد و حتی قبل از آنکه ناقوسی به صدا درآید، شاخص بورس سهام 336 واحد افزایش یافت. روز بعد هم این سرخوشی ادامه یافت و تا چاشتگاه شاخص سهام داوجونز 110 واحد دیگر رشد کرد و به اوج خود رسید. آشکار است که چرا همه در وال استریت برنانکی را دوست دارند، چون از جیب کارگران آمریکایی برایشان شکلات و آب نبات می خرد.

تصور می کردیم که برنانکی با ظاهر فروتن و فاضلانه اش با "گرینزپن"، رئیس سابق بانک فدرال متفاوت باشد، اما سخت در اشتباه بودیم. او در اولین بحرانی که با آن مواجه شد، عقب نشینی کرد و از جیب بانکهای سرمایه گذاری به دوستان شکم گنده اش پاداش داد و جاده را برای تورم بیشتر برای ما صاف کرد. اینک هر اونس طلا 736 دلار ارزش دارد، هر بشکه نفت خام 82 دلار است و یورو تا مرز یک دلار و 40 سنت رشد کرده است. بهای مواد غذایی و سوخت هم به همین نسبت بالا می رود. برنانکی ارزش دلار را برای "آخرین صعود" وال استریت درهم شکست. این کار دیوانگی محض است.

... برنانکی همچنین به نام مستعار خود، "هلیکوپتر بن" وفادار است و در هر شرایط تازه ای که پیش می آید، تریلیون دلار از کاغذ سبز آمریکایی را به داخل بازار سهام نیویورک می ریزد تا تجار مسرور بتوانند پایه های خود را قوی کنند.

اما علیرغم پایکوبی در وال استریت، اعمال برنانکی مضراتی هم به همراه داشته است. او به سرمایه گذران خارجی نشان داد که ارزش دلار را حفظ نخواهد کرد. این برای همه ی آنهایی که به قصد منفعت در آمریکا سرمایه گذاری کردند، زنگ خطری است و به آنها هشدار می دهد که سیاست "دلار قوی" فریبی بیش نیست و بهتر است که اموال خود را از خزانه آمریکا خارج کنند. ظاهرا این پیام به گوش آنها رسیده، زیرا میزان خرید بانکهای مرکزی خارجی در آمریکا از 24.7 بیلیون دلار در ماه جون به 9.4 بیلیون دلار در ماه گذشته کاهش داشته است. یعنی خارجی ها خرید وام های ما را که سالانه 800 بیلیون دلار است، متوقف کرده اند. این آخرین ستونی بود که دلار متزلزل را سر پا نگه می داشت. بی تردید باز هم از ارزش دلار بی مهابا کاسته خواهد شد....

کاهش نرخ بهره گویای این است که بانک فدرال طبق برنامه ریزی، کسری بودجه را بر دوش طبقه متوسط جامعه سوار می کند و بر همین اساس قیمت مایحتاج زندگی و بنزین ظرف چند ماه آینده یا حتی چند هفته آینده افزایش خواهد یافت. گرفتن اعتبار از بانکها حتی از الان نیز سخت تر خواهد شد. دستمزد و سطح زندگی پایین خواهد آمد، بازار سهام سقوط خواهد کرد و مصرف کننده ها از میزان خرید خود خواهند کاست.

میزان کسری بودجه که در سال 2005 به 6.8 درصد از تولید ناخالص داخلی صعود کرد، در نیمه ی اول سال 2007 این میزان به 5.5 درصد از تولید ناخالص ملی رسید. این یکی از شاخص هایی است که نشان می دهد مصرف کنندگان با کمبود بنزین مواجه اند و شرکای تجاری خارجی ما میزان مصرف دلار آمریکایی را کاهش داده اند....

اینها از نقشه های ماهرانه ی بانک فدرال برای تائید سیستم های اقتصادی و سیاسی است. در سال 2000 زمانی که بوش روی کار آمد، ارزش دلار عمداً پایین آورده شد به طوری که دلار بیش از 40 درصد از ارزش خود را در برابر یورو از دست داد (در سال 2000 هر یورو برابر با 85 سنت بود، در حالیکه در سال 2007 به 1 دلار و 40 سنت رسید و حتی در برابر طلا سقوط بیشتری داشت. در دوران بوش بانک فدرال آمریکا 400 بیلیون دلار مالیات بر درآمد ثروتمندان را کاهش داد، در حالیکه 4 تریلیون دلار از ثروت ملی به سرمایه گذاران خارجی و بانکها منتقل شد. ما می دانیم که آلن گرینزپن از طرح حمله به عراق دفاع کرد و حتی با بی شرمی تمام اذعان داشت که جنگ صرفا برای نفت است. آشکار است که او می کوشید ارتباط دلار را با نفت حفظ کند. این ارتباط باعث می شود که موقعیت دلار در جهان به عنوان "ارزش برابری ارزهای جهان" حفظ شود. اینها نشان می دهد که بانک فدرال در تصمیم گیری های سیاسی که به زندگی مردم آمریکا شکل می دهد، نقش حیاتی بازی می کند. ما بر این باوریم که اعضای بانک فدرال با اتفاق نظر از شرایط نظامی سرکوبگرانه ای که با دقت و تلاش زیاد طراحی شده تا از مشکلات ناشی از بحرانهای اقتصادی پیشگیری نماید، حمایت می کنند.

شگفت آور این است که کاهش نرخ بهره به مشکل اصلی که قرار بود حل شود، هیچ توجهی نمی کند. میلیون ها نفر از صاحبان خانه که با نرخ پایین وام گرفته بودند، به پایان دوره وام خود نزدیک می شوند. از این جمعیت فقط درصد بسیار کوچکی از شکست نرخ بهره سود خواهند برد و سایرین برای تمدید وام خود به هیچ وجه واجد شرایط نخواهند بود، زیرا موقعیت کنونی آنها براساس استانداردهای جدید، تضمین شده نیست و با شرایط گرفتن وام تطابق ندارد. واقعیت این است که بانکها و کمپانی های مربوطه برای دادن وام شرایط بسیار سخت تری اتخاذ کرده اند.

کاهش نرخ بهره عملا به بانکها و سرمایه گذاران هم کمکی نمی کند. شاخص سهام آنها ممکن است به مدت یکی دو روز به طرف بالا نوسان داشته باشد، اما این نیز دوام نخواهد آورد. پول ِ در گردش کمتر می شود و سطح خرید مصرف کنندگان پایین می آید. اینک زمان خوبی نیست که صدها بیلیون دلار ارزش کالاهای اعتباری را در گروی وامها بگذارند، در حالی که ارزش اولیه آنها می توانسته چندین برابر بیشتر شده باشد. بدین ترتیب قرضها یا به اجبار سوخته تلقی می شوند یا کمپانی ها وادار به ورشکستگی خواهند شد.

کاهش نرخ بهره نمی تواند مشکل ناتوانی در پرداخت دیون را ریشه کن کند یا مشکلات عمیق بازار مالی را برطرف سازد. فقط با نگه داشتن مقدار نامعمولی از نقدینگی می تواند بحران اقتصادی در شرف وقوع را جلو بیاندازد، اما با کاهش قدرت خرید مصرف کنندگان و افزایش مستمر نرخ بیکاری، ثابت خواهد شد که مرهمهای بانک فدرال برای این مشکلاتِ فراگیر بی تاثیر است. بی شک برنانکی صرفا یک چیز بسیار مهم را که در ماههای پیش رو بدان نیاز دارد، در این راه فدا می کند و آن اعتبار خودش است....

ناتوانی بازارهای اعتباری در ایفای نقشی موثر باعث ضعف اقتصادی سراسری خواهد شد و حتی زمانی که بحران بازار اعتباری رفع شود، شیوع اعتبار بیشتر و خطر افزون عدم هماهنگی بلای بزرگتری برای فعالیت های اقتصادی به همراه خواهد داشت.

برنانکی با جلوگیری از روند بازار در کامل کردن سیکل خود و از بین بردن بدهی های بد و باز تجهیز کردن صنعت برای آینده، صرفا دوره ی درد را طولانی می کند. او برای دوستان بانکدار خود زمان می خرد تا خود را سرپا نگه دارند، اما ضربه ی مهلکی به دلار وارد می کند. جیم راجرز، رئیس کمپانی مالی Beeland   کاهش نرخ بهره را اینگونه ارزیابی می کند: "هر زمان که بانک مرکزی درصدد برمی آید تا دوستان وال استریتی خود را نجات دهد، شرایط بدتر می شود. دلار درحال شکست است و بازار سهام در شرف از هم پاشیده شدن. به زودی مشکلات زیادی در آمریکا به وجود خواهد آمد."

راجرز در این جمع بندی تنها نیست.

حتی رهبران کشورهای خارجی همچون هوگو چاوز اخیرا درباره ی شرایط نگران کننده بازارهای آمریکا نظر خود را اعلام کرده اند. او مدتی قبل در یک سخنرانی تلویزیونی گفت که ممکن است در اثر سیاستهای "غیرمسئولانه"ی آمریکا با یک "زلزله ی مالی جهانی" مواجه شویم. چاوز از هشدار جوزف استیگلیتز، اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل نقل می کند که ما ممکن است با بلای اقتصادی بزرگی که می تواند به "بدبختی همه گیر، گرسنگی و ناآرامی شدید" بیانجامد، روبرو شویم و مسئول همه این مصائب آمریکا خواهد بود."

چاوز در ادامه می گوید که دولت بوش "مجبور بوده که در ماه جاری (سپتامبر) 300 بیلیون دلار به بانکهای خصوصی تزریق کند تا از سقوط دلار و اقتصاد جهان جلوگیری نماید.... ارزش دلار رو به نزول است و آنها متوجه نیستند که این تزریق با این واقعیت که کسری بودجه کنونی آنها بزرگترین کسری بودجه در تاریخ است، همخوانی ندارد."

پیش بینی چاوز دقیق از آب درآمد و می بینیم که ارزش طلا به اوج خود رسید در حالیکه دلار آمریکا همچنان رو به سقوط است.

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی 1388/01/19 ساعت 10:10 ب.ظ http://www.30o.ir

سلام،
سال نو را به شما تبریک می گم... بلاگ خیلی، خیلی جالبی دارید.
اگر دوست داری از امکانات بیشتری استفاده کنید، از تکنولوژی روز در بلاگ خود بهره برید و آن را به سایت تبدیل کنید، به سایت زیر مراجعه کنید.
http://www.30o.ir
این سایت به غیر از امکانات پایه، امکاناتی از قبیل نظرسنجی برای مطالب، ارزیابی مطالب، عضویت برای سایت خویش، گالری تصاویر، آپلود فایل، ایجاد شناسنامه برای کاربران، صندوق پیام در به مانند GMail برای ارتباط بین کاربران، شمارنده‌ای در قدرت GoogleAnalytics و انجمن گفتگو را به رایگان در اختیار شما قرار می‌دهد.
از اینکه یک بار از این سیستم استفاده می‌کنید، ممنون.
موفق باشی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد