اقتصاد (نَوآورشناسی) یکی از دانشهای مردمی ست که بنیان آن بر پایه ی پژوهش در بالا بردن دارایی و نوای هر کس (اقتصاد خرد)و همگان(اقتصادکلان) ست. نوآورشناسی بر آنست که پاسخ هاییی برای هفت پرسش پایه یی بیابد:
پاسخ به این پرسش ها درچارچوب این پدیده ست که کالاها کم یابند و نیازها بی شمار. وراکه پاسخ به این پرسشها در مکتب های گوناگون اقتصاد یکسان نیست. امروزه این مکتب ها را میتوان به دو گروه ریشه یی بخش نمود. اقتصاد بازار (Market Economy)و اقتصاد همگانگی (Socialist Economy). دراقتصاد بازار پاسخ به سه پرسش نخست، به گونه یی خودبه خود در داد وستد میان مردم پدیدار میشود. این انگاشت را نخست آدام اسمیت پدر اقتصاد بازار با نماد "دست پنهانی" (Invisible Hand) پیشنهاد نمود. در این انگاشت، که در پس آمد ها به دست اقتصاددانانی چون آلفرد مارشال و کنت آرو به برازایی رسید، چنین پنداشت می شود که بازار دادوستد را دو سوست. در یکسو فروشنده ست که با فروش کالا می کوشد که سود خود را به بالا ترین کران برساند و از سوی دیگر خریدارست که با هودن یک کالا برآن ست تا که هوده ی خود رابه بالا ترین کران برساند. این اقتصاد دانان نشان میدهند که "دست پنهانی" بازار آسوده زیستی همگان را به بالا ترین کران می رساند و خودبه خود پاسخ به دیگر پرسشها را نیز فراهم می کند. ورا که اقتصاد دانان مکتب همگانگی بر آنند که این درست نیست که یافتن پاسخ به پرسش هایی چنین ژرف و زیست پایه را به نیروهای کور بارار وا نهاد، به ویژه آنکه در ریخته گری اقتصاد بارار پیش انگاشت هایی همچون انکه هر دو سوی داد وستد با روی داد ها و روندارها آشنایی بایسته دارند" نا درست و واژگون ست. و این چنین است که بازار از پا می افتد (Market failure). این اقتصاددانان به برازایی برنامه ریزی ارج می دهند.
اقتصاد خرد ( نَوآورد هسته یی) بخشی از اقتصاد بازارست که به بررسی رفتار اقتصادی هسته های اقتصادی که در بر گیر دو گروه "کالا خواهان" Consumers-- که خریدار کالایند -- و "کالا سازان" Producers -- که فروشندگان کالایند -- میپردازد و نشان می دهد که داد و ستد آزاد این دو گروه در بازار به پیدایش ترازی فرجام می یابد که بهترین ست. چرا که در این تراز "کالا خواهان" هوده شان Utility به بالاترین کران و "کالا سازان" سودشان Profit به بیشترین انداز می رسد. و همگان به بهزیستی ی پُر نواتر Higher Welfare دست می یابند. ویژه گی این تراز در دو نماد "بهای ترازین" Equilibrium Price و "شُمار ترازین" Equilibrium Quantity نشان نیشود.
در این بینش، اندازای دستمزد کارگران و شمار کارگران در بازار به همین روی شُدایی می گیرد. چنان که کارگران در بازار کار کالای خود را-- که همان کار ایشان ست -- برای فروش پیش می نهند و "کالا سازان" در جایگاه خواستار کالا کار آنان را خریداری می کنند.
اقتصاد خرد به چهار پنداشتار بنیانی بخش میشرد: "پنداشتار کالا خواهی" Consumption Theory ، "پنداشتار کالا سازی" Production Theory ، "پنداشتار "سامانای ساخت ورزی" Theory of Industrial Organization و "پنداشتار اقتصاد بهزیستی" Theory of Economic Welfare .
پنداشتار کالا خواهی در اقتصاد بازار بر پایه ی این انگاره استوارست که "کالا خواه" بخردانه رفتار میکند. و این بخردی بر پایه ی دو پیشداد شناسایی میشود:
یک. سبدِ الف با هوده تر از سبدِ ب می باشد و بنا بر این در پسند تر ست.
دو. سبدِ الف بیهوده تر از سبدِ ب می باشد و بنا بر این نا پسند تر ست.
سه. سبدِ الف هوده ی یکسان با سبدِ ب دارد و بنا بر این کالا خواه در برابر دو سبد بی ترIndifferent ست.
بهم آیی دو پیش داد "بهم سنجی" و "روانه گری" به بر آیند زیر می انجامند:
آشکارست که کالا خواه می خواهد پسندیده ترین سبد کالا ها را برگزیند وراکه درآمد او پروای هزینه ی بالای بسیاری از سبد ها را نمی دهد. پس سختاره کالا خواه Consumer Problem چنین ست:
از چاره ی این سختاره اقصاد دانان "کارینه ی خواستش" Demand Function را بر می آورند.
کارینه ی خواستش، پیونداکی ست میان بهای یک کالا و اندازای خواست آن کالا. برای بسیاری از کالا ها این پیونداک واژین ست Negative relationship . و چنین ست که هنگامی که بهای یک کالا افزایش می یابد کالا خواه اندازه یی کمتر از آن را خواستش میکند.
پنداشتار ساختاک کالا زیر بنای "کارینه ی فراهم گری" Supply Function می باشد. ساختاک کالا وابسته ست به چگونگی سامان بازار که یکی از سیما های آن همآوری فرازه ست Perfect competition. سامانه ی همآوری فرازه بر انگاره های زیر استوارست:
برایش هر کارگاه آنست که سود خود را بالاترین کران برساند با این پای بند که چم شناسی ساختاک Production Technology در هر هنگام داده یست دگرگون نا پذیر.
کارینه ی ساختاک کالا وستش میان درگذاشت های ساختاک Production inputs و برگرفت ساختاک Production output رانشان میدهد.
وستش شماراک کارینه ی ساختاک را می توان به چنین سیمای همه گیر نشان داد:
{ Q = f{X1,X2,X3,...,Xn
در این وستش:
ً
برگرفت ساختاک = Q
درگذاشت های ساختاک = X1,X2,X3,...,Xn ؛ مانند کارگر، سرمایه، زمین کشت، ماتراهای خام
یکی از کارینه ی ساختاک که در پژوهش ها بسیار به کار برده می شود کارینه ی ساختاک کاب-داگلاس است
Q = a Lb . Kc
برآورد پنداشتار ساختاک کالا آنست که کارگاه تا آنجا ساختاک میکند که هزینه ی لبه یی ساختاک Marginal Cost of Productionدرست برابر با بهای کالا در بازارست. ترازاک ریاضی این سختاره MC=P می باشد. این ترازاک "کارینه ی فراهم گری" Supply Function کارگاه را پیدایش میدهد. بهای کالا که در شدایی خطی ست افقی در نمودار پهنه ای که با دو بُردار P (بهای کالا در محور عمودی) و Q (اندازای کالا در محورافقی) ویژه شده ست با بالا و پایین رفتن خود اندازه ی فراهم گری کالا را روی کارینه ی فراهم گری آشکارمی کنند. "کارینه ی فراهم گری کارگاه" که همان هزینه ی لبه یی ساختاک میباشد شیبی فراگین Positively sloped دارد. چراکه هنگامیکه این شیب واژین ست Negatively sloped هر شمار تازه ی ساختاک هرینه ای رو به کاهش خواهد داشت و بنابراین سودی بیشتر. وراکه هنگامیکه شیب کارینه ی فراهم گری فراگین شد هر شمار تازه ی ساختاک هرینه ای رو به افزایش خواهد داشت بنابراین سودی کمتر و ساختاک تنها تا آنجا سود آور خواهد بود که هزینه هر شمار تازه کمتر از بهای کالا در بازارست. و دیدیم که کارگاه تا آنجا ساختاک میکند که بهای کالا برابر باشد باهزینه ی لبه یی ساختاک MC=P که در آن گاه سود به صفر می رسد.
کارینه ی فراهم گری بازار با افزودن کارینه های ی فراهم گری همه ی کارگاه ها به دست می آید.شیب این کارینه در میان هنگام فراگین ست ورا که در بلند هنگام این شیب سر راست می شود ، چرا که چم ساختاک می تواند تازه و پر بارترشود
از برخورد دو کارینه ی فراهم گری بازار و خواستش کالا تراز بازار پیدایی می گیرد.تراز بازار با دو نماد بهای تراز Equilibrium Price و اندازای تراز Equilibrium Quantity شناسایی می شود.
از برخورد دو کارینه ی فراهم گری و خواستش کالا تراز بازار پیدایی می گیرد.تراز بازار با دو نماد بهای تراز Equilibrium Price و اندازای تراز Equilibrium Quantity شناسایی می شود: P0 و Q0 ).
پیشداد فراهم گری و خواستش هر دو برآوردهای هماوری برازا perfect competition در بازار ند.
بر پایه ی دادش فراهم گری و خواستش law of supply and demand، بازار همواره به سوی ترازش روندارست. بدین سان که از برخورد دو کارینه ی فراهم گری و خواستش کالا، ترازش بازار پیدایی می گیرد. تراز بازار با دو نماد بهای تراز Equilibrium Price و اندازای تراز Equilibrium Quantity شناسایی می شود: P0 و Q0 .
بهای یک کالا P درترازش میان فراهم گری آن کالا S و خواستش آن کالا در بازار D1 پدیدار میشود. و این ترازش در جای برخورد دو کارینه ی فراهم گری و خواستش کالا در بازار پیدایی می گیرد.بهای تراز Equilibrium Price برای کارینه ی خواستش کالای D1، نوکه ی P1 ست. اندازای تراز Equilibrium Quantity در این نوکه Q1 ست. هنگامیکه درآمد خواهنده ی کالا بالا میرود کارینه ی خواستش کالا از D1 به D1 فرا میرود و بهای تراز از P1 به P2 افزایش می یابد. بهمین سان اندازای تراز از Q1 به Q2 افزایش می یابد
اقتصاد کلان به بررسی مسایل اقتصادی در سطح کلان ملی یک کشور میپردازد. حیطه بررسی اقتصاد جهانی را اقتصاد بین الملل به عهده دارد. مسایلی از قبیل ثبات اقتصادی، توازن تراز بازرگانی خارجی، رشد اقتصادی، اشتغال، تورم، مخارج و درآمدهای دولت، رکود اقتصادی، بحران اقتصادی، بیکاری، فقر و اقتصاد توسعه در این بخش مورد بررسی قرار میگیرد.
بر خلاف اقتصاد خرد رفتارهای فردی شکل دهنده اقتصاد کلان نیست هر چند که از جمع رفتارهای فردی شکل گرفتهاست. کینز پدر علم اقتصاد نوین نمونه بارزی را از آثار رفتار واحدی را در عرصه کلان و خرد ارایه دادهاست که به تناقض پسانداز مشهور است. اگر افراد به صورت انفرادی پس انداز کنند در سالهای بعد دارای امکانات و قدرت مالی بیشتری خواهند بود و خواهند توانست که از سرمایه جمع شده خود استفاده کنند ولی اگر تمامی افراد جامعه همزمان پسانداز خود را افزایش دهند و بخش بیشتری از درآمد خود را پس انداز نمایند مصرف کل اقتصاد پایین میآید و این امر موجب کاهش تولید نیز خواهد شد که این امر به کاهش درآمد افراد در آینده منجر میشود. از اینرو افزایش پس انداز برای اشخاص مفید میتواند باشد ولی برای جامعه به صورت کلی تأثیرات متفاوتی نسبت به تأثیرات فردی آن دارد.
نمونه دیگر: اگر شرکتی یک یا چند تن از پرسنل خود را با ماشینآلات جایگزین نماید بی شک سود خواهد کرد و به نفع آن شرکت خواهد بود ولی اگر تمامی شرکتها به یکباره به این کار مبادرت ورزند بیکاری افزایش مییابد و موجب کاهش درآمد ملی و در نتیجه کاهش تقاضا برای تولیدات شرکتها شده و سود شرکتها را کاهش میدهد. از اینرو تأثیرات سطح کلان میتواند با تأثیرات در سطح خرد متضاد باشد..