چگونه مطلبی باارزش بنویسیم؟

چگونه مطلبی با ارزش بنویسیم؟

شما چیزی را می‌نویسید که می‌خوانید : سعی کنید مطالبی را پیدا کنید که دیگران کمتر به آنها دسترسی دارند یا آنها را می‌خوانند زیرا کیفیت نوشته شما

نسبت مستقیم دارد با کیفیت آنچه می‌خوانید. مطالبی با مضامین تکراری یا از منابع تکراری را نخوانید ؛ سعی کنید در خواندن مطالب سایت ها آزاد اندیش باشید و ذهن خودتان را برای تصمیم گیری و جهت گیری باز بگذارید.

یک نکته مهم این است که طرز بیان شما کم کم به سوی طرز بیان منابعی اطلاعاتی شما گرایش پیدا می‌کند به همین دلیل باید سعی کنید در انتخاب منبع دقت فراوان به خرج دهید ولی گاهی طرز بیان منبع شما خوب نیست اما مطلب خوبی نوشته است پس باید یاد بگیرید که چطوری به نوشته ریتم بدهید و در عین حال آنچه می‌خواهید به مخاطب برسانید را عمیق و کامل به او منتقل کنید. برای این کار می‌توانید کتاب ها و مقالات کسانی که طرز بیان بسیار خوب و جذابی دارند را مطالعه کنید ؛ و در زمانی نه چندان طولانی نتایج آن را مشاهده خواهید کرد. 

(برنده کسی است که بیشتر ؛ دورتر و زودتر از دیگران ببیند )


تعادل گرایی بیشتر مضر تا مفید : عده‌‌ی خیلی زیادی از وبلاگ نویس ها به اشتباه تصور می‌کنند با تعادل گرایی زیاد می‌توانند همه‌ی بازدیدکنندگان با عقاید مختلف را طرفدار خود نگه دارند ولی این یک اشتباه محض است. اصلآ تعادل گرایی یعنی چه؟ برای مثال شما هیچ وقت به قاطعیت نمی‌گویید که فایرفاکس از اینترنت اکسپلورر بهتر است و فقط سعی می‌کنید فایرفاکس را به عنوان یک مشابه اینترنت اکسپلورر معرفی کنید به این خیال که اینطوری هم طرفداران فایرفاکس با شما هم عقیده خواهند بود و هم طرفداران اینترنت اکسپلورر.
شما باید سعی کنید از بین عقاید مختلف بهترین و درست ترین آن را انتخاب کنید و با قاطعیت بر آن پایبند باشید هرچند این به معنی نگاه یک طرفه و افراطی به برخی از عقاید و… نیست و مفهوم فقط سرگردان نکردن خوانندگان با عقاید مختلف است.

به عنوان یک مثال بارز عرض کنم بارها دیده‌ام که دکتر مزیدی به عقایدش واقعآ ایمان دارد و به نظر من همین امر یکی از عوامل مهم موفقیت ایشان بوده است. در خیلی از موارد با او هم عقیده بوده‌ام و در خیلی از موارد نه و از همه مهمتر در خیلی از موارد هم عقیده شده‌ام.
خوانندگان وبلاگ شما مثل مشتریانی هستند که برای مشاوره‌ی خرید یک محصول نزد شما آمده‌اند ؛ آنها می‌دانند که محصولات مختلفی وجود دارد و هر کدام مزیت ها و معایبی دارند اما آنها می‌خواهند انتخاب کنند و تصمیم نهایی را برای خرید بگیرند و فقط یک گزینه را انتخاب می‌کنند پس در انتخاب گزینه‌ی بهتر به آنها کمک کنید.

اشتیاق : نوشته‌ی بی اشتیاق مثل قایق بدون بادبان است ؛ به وجود آوردن اشتیاق یکی از مهمترین الزامات یک نوشته است. اشتیاق در اینجا فقط به معنی شوق خواندن مطلب نیست بلکه مفهومی کمی فراتر از آن دارد. شما باید مطلبی بنویسید که تضاد متناسب و معقولی در آن با عقیده‌ی عمومی وجود داشته باشد ؛ بدون گذر از محدودیت ها نمی‌توانید زیاد دور شوید.
این نوع نوشته بسیار کمیاب است چون ما به عقایدمان ایمان کافی را نداریم و احساس می‌کنیم در صورت بیان این عقیده عده‌ای مخالف ما خواهند بود و یا شاید این عقیده اشتباه باشد که همه‌ی این موارد درست است اما رمز موفقیت شماست نهچگونه مطلبی با ارزش بنویسیم؟ عامل شکستتان.

ارزش شخصی : بدیهی است که ذهن انسان فقط با دلیل و برهان قانع نمی‌شود و علاقه و اشتیاق بی‌دلیل به وجود نمی‌آید. هویت شما فرمانرواست! سعی کنید در نوشته های خود بر روی موضوعی خاص افراط نکنید ؛ هر مطلبی از هر جایی را نشر ندهید و از همه مهمتر برای خوانندگان مطلبتان ارزش قائل باشید. شما برای انسان ها مطلب می‌نویسید نه روبات های موتور جستجو. عده‌ای فقط به دنبال کپی پیست کردن مطالب از سرتاسر وب هستند تا فقط تعداد صفحات و مطالبشان را بالا ببرند اما نمودار محبوبیت چنین و وبلاگ یا سایت یا هر ناشر دیگری در دراز مدت به شدت سقوط خواهد کرد چون خواننده به وضوح حس می‌کند که نویسنده این مطلب ارزشی برای چشمان و وقت او قائل نیست و این دقیقآ مثل جعبه های بسیار بزرگ کادو است که در آن یک چیز کوچک بی‌ارزش می‌گذارند ؛ پس سعی کنید جوی را بوجود آورید که همه انتظار انتشار مطالب شما را بکشند نه اینکه بین ۱۰ مطلبی که شما در روز منتشر کرده‌اید چرخ بزنند به این امید که شاید مطلبی به درد بخور پیدا کنند.

برنده کسی است که بیشتر ؛ دورتر و زودتر از دیگران ببیند 

 

برگرفته از سایت http://zangoole.com/1386/10/03/worth_reading_article/