کسی که میخواهد خدا را بخواند سزاوار است این چند فصل را مطالعه نماید : فصل اولیکی از حقوق خدا بر بنده این است که او را به همان نحوی که خود او دستور داده بخواند و چنانکه او خواسته او را بندگی کند و از برنامه و قانون او تخلّف نکند و به همان اسماء و صفاتی که خدا خود را معرفی کرده او را صدا زند. نه این که به سلیقة ناقص خود اکتفا کند و به نامها و اسمائی که لایق ذات او نیست او را بخواند و به بهانة ارادت به انبیاء و اولیاء برخلاف قانون الهی عمل کند.
متأسفانه در زمان ما جهالت و غرور و بدعتها چنان شایع شده که به نام ارادت به مقرّبان خدا و به بهانة رجوع به اخبار و احادیث مجعوله و کتب غیرمعقوله برخلاف دستور قرآن عمل میشود. بلکه رسول خداr و ائمّة هدی سعی و کوشش داشتند که کسی برخلاف کتاب خدا چیزی نگوید و برخلاف قولِ خدا خبری را به ایشان نسبت ندهد. ولی چنانکه در زمان حیاتشان اذیّت و آزار شدند پس از وفاتشان نیز هر کسی به نام ایشان هر چه خواست به هم بافت و میان مردم منتشر ساخت نه حسابی در کار و نه میزانی، چه بسیار دعاهای کفرآمیز و شرکانگیز و مخالف توحید مورد توجّه ملّت شده، نه دانشمندی توجّهی دارد و نه کسی خیرخواهی میکند و نه خردمندی خیرخواه برای بیداری مردم سخن میگوید. عدّهای از ترس دکانداران ساکت و خاموشند، عدّهای برای حفظ دکّان و جمعآوری مریدان با عوام همآواز و دمسازند و اکثر مردم آن قدر گرفتارند که فرصت تأمّل و تفکّر ندارند. ما چون خود را مکلّف و موظّف و مسؤول دانستیم و از کسی هم جز خدا توقّعِ پاداشی نداریم، در مقام برآمدیم که حق را آشکار بگوئیم و خیر امّت را بنگاریم؛ چه کسی بپذیرد و چه نپذیرد و امیدواریم و انتظار داریم که مردم هشیارِ بیدار با ما همکاری کنند و از دکّاندارانِ شیّاد عوامفریب، نهراسند و چنانکه خدا در سورة زمر آیة 17 فرموده نوشتة ما را بخوانند و اگر دیدند حق گفتهایم ما را یاری کنند. فصل دومبهترین دعاها، دعاهای قرآن است که حقتعالی از قول انبیاء و دیگران نقل کرده و یا خود دستور داده زیرا قرآن سندی محکم و متواتر است و از دست جعّالین و کذّابین محفوظ مانده و خود خدا حفظ آن را تضمین کرده؛ در سورة حجر آیه 9 فرموده : إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿9﴾ (حجر / 9) ولی دعاهای دیگر که در کتب دعا ذکر کردهاند، نویسندگانِ آنها معصوم از خطا نبودهاند یا به واسطة تسامح در ادلّة سنن هر دعا و زیارتی را جمع کردهاند و توجّه نکردهاند که اکثراً یا سندی ندارد و فلان مقدّس و یا فلان عالم به سلیقة خود آنها را به هم بافته و یا اگر
سندی دارد راویان آن یا مجهولالحال و یا اهل غلوّ و یا دارای عقائد باطله بودهاند وعقائد خود را در دعاها و زیارات گنجانیده و منتشر ساختهاند و مردم بیخبر به اعتماد به اینکه فلان مقدّس و یا فلان عالم نوشته میخوانند و این روش باعث نشر عقائد فاسده گردیده و در اثر انتشار آنها بسیاری از بدعتها مورد رغبت شده که دفع آنها بسیار مشکل گردیده. دانشمندان بعدی به سکوت خود گویا تمام آن خرافات و بدعتها را امضاء کردهاند. باید دانشمندان بیدار برای حفظ حقائق قرآنی و دفع این باطلها فکری کنند و یا برای ردّ این اوهام قیامی کنند. بسیاری از علماء اخیار دعاهایی که زاهدی و یا عالمی نوشته ویا در کتابی درج کرده، به واسطة حسن ظنّی که به او داشتهاند، خیال کردهاند سندی از شرع دارد، در حالی که ممکن است آن زاهد و یا آن عالم طبق دستور مطلقات دعا، خواسته به فکر خود دعایی زیبا بسازد و مسجّع و مقفّا کند و اظهار ارادتی در پیشگاه خدا و یا بزرگان دین کرده باشد. محدّثین بعدی از حسن ظنّی که به او داشتهاند، آن را مسند به شرع دانستهاند. چه بسیار دعاهایی که مثلاً حاج شیخ عبّاس قمی از کفعمی و یا ابنطاوس و یا ابوقره و یا از شیخ طوسی و یا ابن عیاش جوهری نقل کرده، گویا اینان را معصوم دانسته و یا به اینان حقّ تشریع داده است. آن مرحوم در مفاتیح در ذیل زیارت وارث بسیار مذمّت کرده از کسانی که زیارت و یا دعایی جعل کردهاند و یا در دعاها کلمهای کم و زیاد کردهاند، در حال یکی از آن مجعولات و یا آن کم و زیادها موجب کفر و شرک نبوده ولی خود او در مفاتیح دعاها و زیاراتی آورده که کفر محض و شرک خالص میباشد، مانند آن که در زیارت ششم امیرالمؤمنینu ذکر شده : (السلام علی الأصل القدیم و الفرع الکریم و الثمر الجنی) که همان تثلیث نصاری را دربارة امام آورده و مثلاً از حسن مثله جمکرانی که مرد مجهول مهملی است، دعایی آورده که میگوید : (یا محمّد یا علی یا علی یا محمد اکفیانی فإنکما کافیای و انصرانی فإنکما ناصرای و احفظانی فإنکما حافظای)، که مخالف قرآن و موجب شرک است. زیرا قرآن میگوید : (ألیس الله بکاف عبده) خدا برای بندة خود کافی است. ولی حسن مثله جمکرانی میگوید : محمد و علی کافیاند. خدا به رسول خود میگوید : ﭽ ﮢ ﮣ ﮤ ﮥﮦ ﮧ ﮨ ﮩ ﮪ ﭼ ما تو را حافظ مردم نگردانیدیم. ولی این دعا میگوید محمّد و علی هر دو حافظ میباشند. مرحوم قمی از مجعولات عوام مینالد، ولی از مجعولات و شرکیّات دانشمندان نمینالد. چقدر اذن دخولها برای رفتن به اعتاب امام و امامزادهها تراشیدهاند و امام و امامزادهها را مانند خدا حاضر و ناظر و جوابگو قرار دادهاند و تعجّب این است که زائر برای دخول اذن میخواهد ولی اذن صادر نشده داخل میشود. فصل سوماگر کسی دعایی از خود جعل کند و یا از دیگری نقل کند که مطابق قرآن و عقل باشد اشکالی ندارد. اما به قصد ورود از شرع نخواند و به دین نبندد و تذکّر دهد که این دعا مستند به شرع نیست، مثلاً کسی پس از نماز صبح چهل مرتبه خدا را میخواند و یا عزیز یا عزیز میگوید این کار طبق دستور «ادعونی أستجب لکم» عیبی ندارد، ولی این ذکر با این عدد معیّن چون از شرع نرسیده به شرع اسلام نبندد و باید هر دعا و زیارتی میخواند مواظبت کند با قرآن الهی موافق باشد. زیرا اخبار متواتره در کتاب وسایل (کتاب قضا) و سایر کتب حدیث وارد شده که رسول خداr و ائمّة هدیu فرمودهاند : (ماوافق کتاب الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فدعوه) یعنی هر چه موافق کتاب خدا است بگیرید و آنچه مخالف کتاب خدا است رها کنید زیرا رسول خدا و ائمّه هیچ کدام سخنی برخلاف قول خدا نمیگویند. پس شخص مسلمان باید اوّل برود از مطالب قرآن مطّلع گردد تا بفهمد کدام دعا و حدیث موافق قرآن وکدام مخالف قرآن است. متأسفانه ملّت ما به کلّی از قرآن بی خبرند و لذا دعاها و زیارات ضد قرآنی را تمییز نمیدهند و خود را معذور میدانند درحالی که معذور نبوده و مسؤولند. فصل چهارممفاسد دعاها و زیارات مجعوله بسیار است : 1- مخالف با عقل و قرآن که دو حجّت پروردگارند و مخالفت با این دو موجب هلاکت و نکبت و زیان دنیا و آخرت است. پس نفعی که ندارد هیچ بلکه سر تا پا ضرر است. حال اگر کسی بخواهد ایشان را نهی کند، به عذر اینکه ما نمیفهمیم و یا فلان عالم چنین نوشته سرپیچی میکنند، بلکه علاقهای که به دعاهای مجعوله دارند به کتاب خدا ندارند. 2- بسیاری از اهل بدعت و مذاهب باطله همین دعاها و زیارات را مدرک وسند باطلهای خود قرار داده و دکانهای خود را رواج دادهاند. 3- در دعا نباید به غیر خدا توجّه کرد زیرا دعا عبادت است و خواندن خدا به عنوان مدعوّ غیبی مانند خواندن معمولی متعارفی دنیوی نیست. زیرا در خواندن معمولی متعارفی هر یکی از مخلوق را میتوان خواند کسی که پایش درد گرفته میتواند بگوید ای زید دست مرا بگیر، کسی که محتاج به دوا میباشد، میتواند بگوید ای دکتر دوا به من بده، کسی که حاجتی به دیگری دارد میتواند بگوید فلانی حاجت مرا انجام بده، کسی که نان میخواهد میگوید ای شاطر نان بده، در خواندن متعارفی معمولی فقط باید طرف حاضر باشد و صدای او را بشنود. امّا دعای شرعی عبارت است از عبادت و آن خواندن مدعوّ غیبی است که فقط خدا باشد و در این عبادت مانند سایر عبادات نباید به احدی توجّه کرد و غیرخدا را شریک نمود، چنانکه خدا در سورة کهف آیه 110 فرموده : قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ﴿110﴾ (کهف / 110) عبادت مخصوص ذات یکتای پروردگار است و لذا آیات بسیاری در قرآن آمده که غیر خدا را مخوانید و خواندن غیر خدا را شرک دانسته، از آن جمله در سورة جن آیه 20 فرموده : قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّی وَلَا أُشْرِکُ بِهِ أَحَدًا ﴿20﴾ (جن / 20) «بگو من فقط پروردگارم را میخوانم واحدی را شریک او نمیکنم و شرک به او نمیآورم». و در آیة 18 فرموده : وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا ﴿18﴾ (جن / 18) این بحث ادامه دارد. |